بهانه‌اي براي مرور درگيري‌هاي ايران و امريكا و عوامل نيابتي/ 1
روزي كه عمال‎سعودي حرم امن‌الهي را با 500 شهيد به‌خون كشيدند
 

 

سه شنبه شب هفته گذشته وزير دادگستري ايالات متحده آمريكا در يك نشست خبري حاضر شد و در يك سناريوسازي آشكار اعلام كرد كه ايران به وسيله شخصي به نام منصور ارباب سيار قصد داشته عمليات هاي تروريستي در خاك آمريكا انجام دهد و سفير عربستان در واشنگتن را ترور كند.

هر چند هر عاقلي كه اين سناريو را بدون فيلتر شبكه رسانه هاي سعودي و صهيونيستي گوش كند، ‌عمق بلاهت و حماقت اين سناريوسازان را درك مي كند اما به نظر، مروري بر روابط و درگيري‌هاي ايران و آمريكا و كشورهايي كه به نيابت از آمريكا با انقلاب اسلامي دشمني كردند، مي تواند نشان دهد كه سناريوي اخير چيزي جز بهانه جويي براي نشان دهنده دشمني هاي سي و چند ساله نيست.

"جمعه خونين مكه" اگرچه به ظاهر براي سركوب مراسم برائت از مشركين بود، اما در حقيقت بر اساس دستور امريكا و در جهت مقابله با "صدور انقلاب اسلامي" رقم خورد. اگرچه موجب بسط انقلاب اسلامي شد و خود زمينه اي شد تا مظلوميت انقلاب اسلامي و سخن حقش بيش از پيش در برابر چشم مسلمين جهان قرار گيرد كه نقطه عطفي در صدور انقلاب بود. مگر نه آنكه در چهلم شهداي جمعه خونين بود كه انتفاضه فلسطين آغاز شد؟

از اين رو، بازكاوي اين حادثه تاريخي كه به دلايل مختلف سياسي كمتر بدان پرداخته شده است، يكي از الزامات تاريخي در شناخت مرزهاي درنوديده شده توسط موج انقلاب اسلامي است. آنچه در پي مي آيد تلاشي اندك براي مقابله با فراموشي جمعه خونين مكه است كه يادبودش حتي از برگ هاي سررسيدها نيز رنگ باخته است.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران امام خميني با توجه به موقعيت خطير جهان اسلام جنبه هاي اعتقادي و اجتماعي حج را متذکر و خواستار بهره گيري، از اين همايش بزرگ سال براي بيان مسائل و حل مشکلات جهان اسلام شد.

امام خميني(ره) در عيد قربانِ نخستين حج پس از پيروزي انقلاب اسلامي (30 آبان 1358)، در پيامي به حجاج به تحليل جامعي از کعبه و حج مبادرت کرد و آن را محل نشر توحيد و نفي شرک دانست. تأکيد او بر اين نکته بود که کعبه خاستگاه اصلي نداي توحيد و مرکز شکستن بت ها در سراسر جهان است و بنابر آيات قرآني تطهير آن از همه ناپاکيها و پليدي‌ها که بالاترين آن‌ها شرک است، واجب است، و سپس با اشاره به اعلان برائت از مشرکين در سوره توبه و قيام مهدي موعود عليه السلام از کنار کعبه و دعوت مردم به توحيد، نتيجه گرفت که همه بت شکني‌ها از کعبه سرچشمه گرفته و خواهد گرفت و امت اسلام نيز بايد به اين امر تأسي كنند.

وي حج اجتماعي و برائت از مشرکان را به يک روش خاص محدود نکرد، بلکه دغدغه اصلي و تأکيد عمده او بر محتواي عميق حج و استفاده از آن با اتکا بر توحيد ناب و اجتناب از تمامي مظاهر شرک و تعلق و توکل به غير خدا بود، که مي تواند منشأ حرکات و برکات بسياري در جوامع اسلامي و همسويي و تلاش آنان براي احياي ميراث و تمدن اسلامي شود. از نظر ايشان، مسلمانان بايد در حج به صِرف صورت قناعت نکنند و از چنين کنگره عظيمي که امکان برپايي‌اش براي هيچ مقام و دولتي ممکن نيست مگر اراده خدا، به نفع اسلام و مسلمين استفاده شود.

با نظر امام خميني(ره) به عنوان صاحب فتوا و حاکم شرع مبسوط اليد و مصلح ديني، همه ساله مراسمي به نام "برائت از مشرکين" در مکه و پيش از شروع مناسک حج برگزار مي شد و طي آن هزاران تن از حجاج ايراني، به همراه حجاج غير ايراني، پس از پيمودن مسيرهايي، در محل معيني تجمع مي کردند و ضمن شنيدن سخنراني ها و بيانيه هايي مبني بر تحليل اوضاع جهان اسلام و صدماتي که از سوي دشمنان بر ملل مسلمان وارد مي آيد، به محکوم کردن آنها مي پرداختند و سپس آرام متفرق مي شدند و به فعاليت هاي عادي مي پرداختند.

به گفته سيد حسن ميردامادي در كتابي كه اندكي بعد از واقعه به چاپ رسانده است، اين روال تا 1366 ادامه داشت، اما در اين سال، پس از برگزاري تظاهرات آرام و باشکوه وحدت در مدينه، مقرر شده بود که مراسم برائت از مشرکين ـ پس از توافق و هماهنگيِ مقامات ايراني و مسئولان سعودي در مورد محل برگزاري مراسم و مبدأ و مقصد راهپيمايان و زمان شروع و خاتمه مراسم ـ در بعدازظهر ششم ذيحجه 1407/ 10 مرداد 1367 در مکه برگزار شود.

توطئه از پيش تعيين شده سعودي

به نظر مي رسد ماجراي جمعه خونين موضوعي تصادفي نبوده است و از مدت ها پيش مسئولان سعودي براي اجراي آن اتخاذ تصميم نموده بودند. براي اثبات اين ادعا تنها به برخي شواهد اشاره مي گردد كه موارد بسيار ديگري نيز از اين قبيل مي توان  به عنوان شاهد مثال ذكر كرد:

1ـ در روز پنجم ذيحجه (1 روز پيش از واقعه)، بيمارستان‎ها و سازمان‌هاي بهداري اعلام كردند كه هيچ مراجعه كننده ايراني را براي درمان در روز ششم ماه نخواهند پذيرفت.

2ـ يك ساعت قبل از شروع راهپيمايي، درهاي ورودي به بناي بزرگ مخصوص حجاج اردني و فلسطيني بسته شد و به هيچ كس اجازه داخل يا خارج شدن از آن داده نمي شد.

3ـ سطح بام بناهاي واقع در جانب چپ راهپيمايي از كپسول‌هاي خالي و سنگ‌ها و آجرها و ابزار آلات از كار افتاده كه در طول برخورد به سوي حجاج پرتاب شد، انباشته شده بود. برخي از صاحبان اين خانه ها ابراز داشته بودند كه اين وسايل چند روز قبل از جانب حكومت سعودي به بام آنها منتقل شده بود.

4ـ تغيير آرايش پليس كه برخلاف سال‌هاي قبل در دو سوي مسير نايستاده و صف آرايي آنها در انتهاي مسير حركت حجاج و يا قرار گرفتن فرماندهان پليس در پشت سر نيروها برخلاف گذشته كه فرماندهان 100 متر در جلوي گردان خود مي ايستاده اند.

5ـ در سال‌هاي گذشته با توقف اتومبيل‌هاي سواري در مسير راهپيمايي سعي در ايجاد موانع فيزيكي براي گسستن صفوف راهپيمايان داشتند اما در آن سال از توقف خودروها در طول خيابان محل برخورد نهايي منع كردند و اتومبيل‌ها را از نزديك شدن به مسير مسجد ملك تا تقاطع خيابان عبدالله بن زبير باز داشتند.

6ـ در سال‌هاي گذشته مأموران پليس در ميان راهپيمايان حاضر مي شدند تا از انتشار جزوه ها پيشگيري كنند اما در آن سال هيچ‌يك از آنان داخل راهپيمايي نشدند و باتوم به دست صف آرايي كرده بودند.

جداي اين قبيل نمونه هاي ميداني بايد به سخنان متفاوت در ملاقات وزيرخارجه سعودي در رياض با كاردار جمهوري اسلامي و ملاقات وزير حج و امور اوقاف سعودي با نماينده ايران در روز چهارم ذيحجه و تفاوت لحن مذاكرات آنها اشاره كرد.

همچنين عملكرد رسانه ها كه در اين گونه موارد بيش از هر چيز به جذابيت‌هاي خبر و پرداختن به ابعاد كشته ها و زخمي ها و... علاقه نشان مي‌دهند، در اين موضوع كاملاً متفاوت بود و از همان ابتدا بيش از هر چيز به تطهير مسئولان سعودي پرداخته بودند.

برخوردهاي مقدماتي

برخورد ميان ايرانيان و مسئولان سعودي در سال 1366 امري بديع نبود و در طول سال‌هاي 1358 تا 1366 بارها ايرانيان به جرم بيان شعار بر ضد امريكا و اسرائيل دستگير، زنداني و شكنجه شدند و در پي آن، منازعاتي بين مسئولين دو كشور برخاسته بود.

حتي درباره اجتماعي بودن حج و فتاوي علماي حجاز و نظريات و فتاوي امام خميني(ره)، بحث هاي گوناگوني پيش آمد که در نهايت ملک خالد بن عبدالعزيز پادشاه وقت عربستان سعودي نامه اي به امام خميني فرستاد، بر اين مبنا كه برخي روحانيون حجاز، حج را مراسم و مناسکي صرفاً فردي خواندند و توجه به مسائل اجتماعي و برپايي تظاهرات در حج را مزاحم حاجيان و حتي بدعت معرفي کردند. اجتناب از سب و لعن دشمنان را حق دانستند و آن را انحراف از دين و جسارت به مکه و کعبه مطرح کردند و حتي دولت سعودي بر اين معني تأکيد داشت که از رسول اکرم صلي الله عليه وآله وسلم در مراسم حج جز تلبيه و دعا و نيايش روايتي وارد نشده و شعار دادن بر ضد دشمنان و فرياد زدن مغاير اهداف حج و معصيت است.

حضرت امام در 18/7/60 در پاسخ به پادشاه عربستان نوشتند كه «... اين جانب تمام گرفتاري‌ها و بدبختي‌هاي مسلمين و دولت‌هاي كشورهاي اسلامي را در اختلاف و نفاق بين آنان مي دانم. چرا بايد دولت‌هاي اسلامي با داشتن قريب يك ميليارد جمعيت و در دست داشتن ذخيره هاي زير زميني، خصوصاً موج‌هاي نفت كه رگ حيات ابر قدرت‌هاست و برخورداري از تعليمات حيات بخش قرآن كريم و دستورات عبادي، سياسي پيامبر اسلام - صلي الله عليه و آله و سلم - كه مسلمانان را به اعتصام به "حبل الله" دعوت و از تفرقه و اختلاف تحذير مي فرمايد و با داشتن ملاذ و ملجأيي چون حرمين شريفين، كه در عهد رسول الله - صلوات الله عليه - مركز عبادت و سياست اسلامي بوده و پس از رحلت آن بزرگوار مدت ها نيز چنين بوده است و طرح فتوحات و سياسات از آن دو مركز بزرگ سياسي عبادي ريخته مي شده است، اكنون به واسطه كج فهمي ها و غرض ورزي‌ها و تبليغات وسيع ابرقدرت ها كار را به آنجا بكشانند كه دخالت در امور سياسي و اجتماعي، كه مورد احتياج مبرم و از اهم امور مسلمين است، در حرمين شريفين جرم شناخته شود و پليس سعودي در داخل مسجد الحرام و در جايي كه به حكم خدا و به نص قرآن مجيد براي همه كس حتي منحرفين محل امن است با چكمه و سلاح به مسلمانان حمله كرده و آنان را مضروب و دستگير كنند و به زندان بفرستند.

جرم اين مسلمانان شعار بر ضد امريكا و اسرائيل، اين دشمنان خدا و رسول بوده است... اگر دولت حجاز از اين فريضه عبادي - سياسي، كه هر سال در مواقف كريمه حرمين شريفين با حضور ميليوني مسلمانان تشكيل مي‌شود، استفاده سياسي اسلامي مي‌نمود، احتياج به امريكا و هواپيماهاي آواكس آن و ساير ابرقدرت‌ها نداشت و مشكلات مسلمانان حل مي شد.

مي دانيم كه امريكا اين هواپيماها را از آن جهت در اختيار عربستان قرار داده است تا به نفع خود و اسرائيل از آنها استفاده نمايد. چنانكه ديديم آواكس‌هاي امريكايي براي تفرقه بين ايران و ساير مسلمانان عرب گزارشي سرتاسر دروغ داد مبني بر بمباران مراكز نفتي كويت توسط ايران... اخيراً به اين نكته تأكيد مي كنم كه از مكتوب شما ظاهر مي شود كه گزارش هاي دروغ و انحرافي به شما داده مي شود. چنانكه نوشته ايد شعارهاي زائران ايراني موجب نارضايتي و تنفر زائران بيت الله شده است.

بهتر بود شما اشخاص اميني را مأمور گزارش‌ها نماييد تا معلوم شود شعار ضد اسرائيل و امريكا موجب تنفر و نارضايتي زائران نشده، بلكه برخورد مأموران دولت سعودي و ضرب و هتك و به حبس كشيدن مهمانان خداي متعال، به جرم شعار عليه اسرائيل و امريكا، موجب تنفر و نارضايتي مسلمانان جهان و بخصوص زائران بيت الله الحرام و حرم معظم رسول الله - صلي الله عليه و آله و سلم - شده است. از خداوند متعال خواستارم كه مسلمانان را از خواب غفلت بيدار و عظمت اسلام را روز افزون فرمايد؛ و مسلمانان و خصوص دولتمردان را به آنچه صلاح اسلام و مسلمين است هدايت فرمايد...»

خون در برابر توطئه

در روز نهم مردادماه 1366 شمسي برابر با ششم ذيحجه سال 1407 قمري، هزاران زائر ايراني و تعدادي از زائران ديگر كشورهاي اسلامي در مكه معظمه و خانه خدا، پس از انجام فريضه نماز عصر، به سوي محل تجمع و شروع راهپيمايي در منطقه معابده، رهسپار شدند.

برنامه راهپيمايي در ساعت 16:30 با تلاوت آياتي از قرآن كريم آغاز شد. آنگاه پلاكاردهاي حاوي شعارهايي در نفي سردمداران بلوك شرق و غرب و اسرائيل و دعوت مسلمين به وحدت برافراشته شد؛ آنگاه جملاتي از پيام رهبر كبير انقلاب به كنگره حج براي حضار خوانده و ترجمه شد و سپس نماينده امام در حج شروع به سخنراني كرد.

در ساعت 18:10 سخنان آقاي كروبي به انتها رسيده بود كه تظاهر كنندگان آرام به سوي سه راهي شعب ابوطالب به راه افتادند، مردان و زنان در صفوف جدا حركت مي كردند و جانبازان بر روي ويلچرهايشان در صفوف مقدم بودند.

در ساعت 18:40 راهپيمايي به نقطه پاياني رسيد. صداي بلندگوها خاموش و مردم به شعارهاي خود خاتمه دادند و پلاكاردها در هم پيچيده شد. ناگهان حملات عمال سعودي ابتدا با ريختن آب سرد و پس از آن آب ولرم و جوش بر سر زائران شروع شد.

اما پس از پايان مراسم و به دنبال حرکت مردم به سوي مسجدالحرام براي اداي فريضه مغرب، پس از طي مسافتي، در حالي كه در جلوي جمعيت عظيم راهپيمايان، زنان و معلولين انقلاب در حال حركت بودند، ستون‌هايي از نظاميان آل سعود هويدا شدند. لحظه اي بعد نيروهاي امنيتي و پليس و گارد سلطنتي سعودي به سوي مردم (به‌ويژه زنان و معلولان و جانبازان) هجوم بردند و با "باتوم" بر سر و روي حجاج بي‌گناه كوبيدند.

اينان از يك طرف و مزدوران ديگر نيز از بالاي پله‌ها و ساختمان ها، سنگ و آجر و شيشه و بلوك سيماني بر سر و روي مردم مي ريختند. پس از آن شليك گازهاي سمي و خفه كننده شروع شد و به‌دنبال آن رگبار گلوله‌ها به قصد كشتن و نه متفرق کردن راهپيمايان برائت از مشركين سرازير شد و پيكرهاي پاك انسان‌هايي كه جرم‌شان اعلام برائت و بيزاري از امريكا و اسرائيل و ايادي ناپاك‌شان بود، درخاك و خون غلتيدند. زنان بي‌گناه که  چادر از سرشان افتاده بود و در زيردست وپا له مي شدند و با گازهاي خفه كننده و رگبار گلوله ها به شهادت مي‌رسيدند.

آل سعود حتي به آمبولانس‌هاي حامل مجروحين نيز يورش مي بردند و مانع جمع آوري مجروحين مي شدند. در نتيجه اين حمله و هجوم، بيش از 500 تن از حجاج بي دفاع و هراسان ايراني و غيرايراني کشته و حدود 700 تن زخمي شدند. اين سخنان دردناك رهبر كبير انقلاب رضوان الله تعالي عليه است كه در اين حزن و اندوه سنگين و بزرگ، آرامش خويش را از دست داده است:

«بار الها، تو خود شاهدي كه دراين سال ما جانبازان و مهاجران و مجاهداني داشتيم كه به‌سوي تو و به‌سوي خانه امن تو كه از صدر خلقت تاكنون مأمن هر موجودي بوده است، هجرت كردند و در پيش چشمان حيرت زده مسلمانان كشورهاي جهان به‌دست پليد امريكا كه از آستين آل سعود بدر آمده است، به خاك و خون كشيده شدند و در آستانه عاشوراي ولي الله الاعظم (سلام الله عليه) عاشورايي ديگر، با ابعاد مختلف در جوار تو و خانه امن تو، در جمعه خونين پديد آوردند كه اي كاش نبودم تا آن را ببينم و يا بشنوم، نه براي شهادت عزيزاني مجاهد و مهاجر كه شهادت امري است كه آرزوي عزيزان ماست وشهدي است آشنا براي زنان و مردان و كودكان ما كه در يورش‌هاي مغولانه صدام عفلقي شديدتر و فجيع تر آن را چشيده اند و ديده ايم، بلكه براي مصيبتي است كه نه تنها براي پيغمبر اسلام (صلوات الله عليه) كه براي تمامي انبيا و مرسلين، از آدم تا خاتم پيش آمد. به فرمان كاخ سياه به‌دست ناپاك آل سعود اين شقي‌ترين جانيان عصر، بالاترين مقام مقدس الهي شكسته شد.»

پس از حادثه ذيحجه 1407/ مرداد 1366، با توجه به عظمت واقعه و ميزان تلفات مردم عادي و بي دفاع (بيشتر زنان و جانبازان) و همچنين سوابق مراسم برائت از مشرکين که به آرامي برگزار شده بود، مرتکبين حادثه خود را مجبور به توضيح ديدند و حجاج را به اخلال‌گري و ايجاد آشوب متهم کردند.

در بيانيه رسمي وزارت کشور سعودي در هشتم ذيحجه، جزئيات بيشتري شامل آمار تلفات (402 کشته که 275 تن آنان ايراني ـ نيمي از کشته شدگان زنان ـ بوده اند و 649 زخمي) همراه اتهامِ اخلال در مراسم حج، هجوم آنها به طرف مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگيري مأموران امنيتي با حجاج و زير دست و پا ماندن تعداد بسياري از مردم و ادعاي عدم تيراندازي به زوار حرم با تأکيد بر مقابله شديد با هر نوع هرج و مرج مطرح شد.

به‌رغم پوشش خبري يکسويه حادثه و پخش تصاوير و فيلمهايي از تظاهرات و شروع و خاتمه آن، از جزئيات نحوه قتل عام حجاج تصوير و فيلم در اختيار هيچ کشوري قرار نگرفت و اين موضوع بايكوت خبري در برخي مطبوعات مستقل اروپا منعكس گرديد. همچنين دولت سعودي از پذيرش هيأت تحقيق اعزامي دولت جمهوري اسلامي ايران جلوگيري كرد و تا مدت‌ها از تحويل اجساد حجاج ايراني و انتقال مجروحان نيز خودداري مي کرد.

نكته دردناك آنجاست كه بسياري از آمار شهدا مربوط به روزهاي پس از حادثه است كه مأموران سعودي اجازه مداواي مجروحين حادثه را در بيمارستان‌ها ندادند و برخي از مجروحين كه جراحات حاد داشتند، پس از تحمل رنج و درد بسيار و در حالي كه امكان مداواي آن‌ها بود، به شهادت رسيدند.

بازتاب‌هاي فاجعه

به دنبال جنايت بي‌سابقه عمال امريكايي عربستان سعودي در به شهادت رساندن زائران بيت الله الحرام جمعيت ميليوني مردم تهران در 11 مرداد 1366 پس از راهپيمايي باشكوه در برابر مجلس شوراي اسلامي اجتماع كردند و هاشمي رفسنجاني، رياست مجلس وقت در اين اجتماع گفت: انتقام خون شهدا آن است كه ريشه حكام سعودي در منطقه خشكانده شود.

اين بازتاب‌ها از مرزهاي ايران و عربستان فراتر رفت، به عنوان نمونه اطلاعات حجاج و علماي کشورهاي مختلف که در مراسم حج شرکت داشتند، در افشاي جزئيات ماجرا مؤثر شد. عده‌اي از علماي برجسته لبنان در بازگشت از حج و با ذکر مشروعيت مراسم برائت در حج، حمله نيروهاي مسلح به تظاهرات آرام مردم و تيراندازي به سوي حجاج و کشتار مردم بي‌دفاع و شکستن حرمتِ حرم را محکوم کردند.

همچنين جزئيات بيشتري از برگزاري آرام تظاهرات و مراسم حجاج ايراني و تعداد دقيق شهداي ايراني، توافق‌هاي قبلي مقامات ايراني و سعودي براي انجام مراسم و توافق بر سر مبدأ و مقصد آن، آمادگي کامل پليس و ارتش سعودي براي سرکوب مردم از قبل، به رگبار بسته شدن حجاج و تعرض به حقوق انساني و مشروع آنها، علل و زمينه‌هاي سياسي اين ماجرا و ارتباط آن با منافع امريکا و اسرائيل در منطقه و واداشتن ايران به صلح با عراق در جنگ هشت ساله عراق با ايران طي مقالات، مصاحبه‌ها، سخنراني‌ها، راهپيمايي‌ها و برپايي مراسم بزرگداشت شهداي فاجعه در کشورهاي مسلمان و حتي غربي و همراه با ابراز همدردي علماي جهان اسلام مطرح و منعکس شد.

چندي بعد رئيس جمهور وقت ايران، در مجمع عمومي سازمان ملل متحد به حادثه مکه اشاره و آن را از مصاديق جنايات بين‌المللي معرفي کرد.

آثار جمعه خونين

قتل عام حجاج اما در كنار تمام دردناكي‌اش، ماهيت كشورهاي مرتجع عرب و ارتباط و همكاري آنها را با استكبار جهاني به اثبات رساند. حضرت امام(ره) در بـيان واقعي اثرات اين واقعه در پاسخ تلگرام نماينده خود در حج نوشت: اگـر هـزاران مـبـلـغ روحاني را به اقطار عالم مي‌فرستاديم تا مرز واقعي بين اسلام راستين و اسلام امريكايي و فرق بين حكومت عدل و حـكـومت سرسپردگان مدعي حمايت از اسلام را مشخص كنيم، به‎صورتي چنين زيبا نمي توان ستيم. حجت‎الاسلام و المسلمين رحيميان نيز در خاطرات خود مي‌گويد: «در بازگشت، گزارش حج خونين قبل از تشرف، جناب آقاي رسولي گفت:- حضرت امام، چند بار سراغ شما را گرفته‌اند.

هنگام تشرف از پله‌ها كه بالا مي‌رفتم، حضرت امام در اتاق و از پشت شيشه متوجه حقير شدند و تبسم كردند. وارد شديم و سلام كردم. با خوش‎رويي و تبسم جواب فرمودند و ادامه دادند: قبول باشد. كي آمديد؟

عرض كردم:  ديروز.

سؤال كردند: ان شاء الله سالم هستيد؟ آسيبي نديديد؟

مختصراً جواب عرض كردم و مشغول كارمان شديم. بعد از انجام كارها و انجام ملاقات‌هاي دست‌بوسي، دوباره به خدمت مشرف شدم و به عرض  رساندم: بسياري از مسلمانان كشورهاي ديگر، از من به عنوان ايراني مصرانه خواسته‌اند دست شما را از طرف آنان ببوسم و بوسيدم. صحنه كشتار حجاج و سلاح‌هايي كه به كار گرفتند. سؤال كردند: تيراندازي زيادي بود؟

همه آنچه را كه ديده بودم، به عرض رساندم. سپس از ملاقات با گروهي از فلسطيني‌هاي ساكن در فلسطين اشغالي كه بعد از حادثه جمعه خونين در بعثه براي اظهار همدردي نزد ما آمدند، گفتم كه ما ضمن احساس دلگرمي از محبت و همدردي ايشان و خوشحالي از فرصتي كه پيش آمده، آماده مي شديم تا با تشريح مواضع انقلاب اسلامي در مورد مسائل جهاني اسلام به ويژه مساله فلسطين، آنها را هر چه بيشتر به مشاركت در انقلاب و جهاد اسلامي عليه صهيونيسم ترغيب نماييم ولي با كمال تعجب و ناباوري، واقعيت را فوق تصور خود يافتيم! آنها بعد از احوالپرسي در حالي كه بشدت متأثر و گريان بودند، مشاهدات غمبار خود را از صحنه كربلاي خونين مكه بازگو كردند. از قساوت‌هاي سعودي‌هاي آل يهود، گفتند: كه چگونه بر پيكر پاك زنان شهيد چكمه مي‌كوبيدند و كيف‌هاي پول و دستبند و گردنبند آنها را با خشونت و ايجاد جراحت بيشتر بر جسد خونين آنها، مي‌ربودند! از مظلوميت ملت ايران گفتند: كه ما تاكنون فكر مي‌كرديم كسي مظلوم‌تر از ما فلسطيني‌ها نيست ولي در اينجا فهميديم كه شما از همه مظلوم تريد و دشمنان شما از همه بي‌رحم‌تر و پست‌تر!

و بالاخره در پايان به محضر امام معروض داشتم كه همه تا قبل از جمعه خونين مكه از اينكه حضرتعالي آيه "و من يخرج من بيته مهاجرا الي الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره علي الله" را در آغاز پيام حج امسال انتخاب كرده بوديد، متعجب و شگفت زده بودند. آن گاه كه حادثه اتفاق افتاد، به نكته قضيه پي برديم و در عين حال، تعجب و شگفت زدگي همه دو چندان شد. تا قبل از اين فراز از عرايضم، حضرت امام با سؤال‌ها و با نگاه و استماع‌شان، زبانم را در بيان ماوقع گويا مي‌كردند و استقبال‌شان، گوياي اين بود كه در جستجوي اخبار جديد و اطلاع از مشاهده‌ها بودند. اما وقتي از آيه و پيام گفتم و خواستم در لفافه و كنايه از كرامت و چهره شان درهم كشيده شد! انگار كه اين مقوله نه تازه است و نه گفتني. گويي كه نخواستند حتي با نگاه و در نگاه‌شان، چيزي را در اين زمينه افشا كنند، كه هر كه را اسرار حق آموختند مهر كردند و دهانش دوختند. در پايان عرض كردم به لطف خدا و نفس شما اعمال را بدون وسواس انجام دادم و امام فرمودند:سعي كنيد بعد از اين هم همين طور باشيد.

روز بعد كه جناب حاج احمد آقا جهت ديدار اينجانب به منزل تشريف آوردند نقل كرد كه امام به ايشان فرموده بودند كه فلاني - رحيميان - حرف‌ها و خبرهاي خوبي داشت و اين نشان مي‌داد كه در شرايطي كه عمده اخبار از حج خونين غم انگيز بود ظاهراً براي اولين بار از پيامدهاي مثبت و سازنده آن بخصوص در مورد فلسطيني‌ها مطالبي را شنيده و خوشحال شده بودند.»

ادامه راه شهيدان مكه

مراسم برائت از مشرکين پس از توقف در سالهاي 1367 تا 1369 و عليرغم تضييقات و تحريمها، از 1370 هجري شمسي مجدداً، در مکه انجام شد؛ در 1370 در روز ششم ذيحجه 1411، در مقابل بعثه مقام معظم رهبري؛ در سال 1371 برابر با، ششم ذيحجه 1412 در اطراف بعثه رهبر معظم انقلاب و از سال 1372 به بعد، به رغم توافق سال 1370 با دولت سعودي براي برگزاري مراسم برائت، به علت تضييقات و اجتناب از خون‌ريزي، در مني و عرفات همه ساله در زير چادرها برگزار شده است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : مرور درگيري‌هاي ايران و امريكا, عوامل نيابتي, عمال ‎سعودي, حرم امن‌الهي, 500 شهيد کعبه, وزير دادگستري ايالات متحده, سناريوسازي ترور, منصور ارباب سيار, عمليات هاي تروريستي, ترور سفير عربستان, ,